درِ کلاس های دانشگاه شیشه داشت،
آنقدری بود که بتوانی دو سوم کلاس را ببینی
کلاس 106 دانشگاه جای خیلی دنجی بود،
انتهای راهرو بود، کوچک و نُقلی
کلاسش همیشه خودمانی بود، انگار که دوستانت را دعوت کرده ای به اتاق خودت
من کمتر آنجا کلاس به پستم میخورد،
اما قضیه برای او کمی متفاوت بود و بیشتر کلاس هایش آنجا تشکیل میشد، اصلا شاید برای همین بود که آن کلاس برایم اینقدر خواستنی جلوه میداد
آنروز یادم است که امتحان داشتند، از آن سخت هایش!
غُرغُر درس نخواندن و سخت بودن امتحان را از روزها قبل برایم شروع کرده بود!
وقتی رسیدم امتحان شروع شده بود، رفتم پشت در و درون کلاس را نگاه کردم ؛
استایل خراب کردن امتح
جهندم
1401/05/3 - 02:29

1401/05/3 - 02:30من قل قلی دوس داشتم
1401/05/3 - 02:32همون
1401/05/3 - 02:37.

1401/05/3 - 02:44