جانم ببردی گفتم که نوشش ...
چون مه به خورشید افتان وخیزان ....
ای خوب رویم کاری دگر کن ....
کارجهان ست این همه آزار....
من درآرزویش او درپی دلدار...
تاوصل رویش حالی دگر نیست...
درآرزوی جانان جان دربدن نیست...
رفت انگار که من نبودم ...
کاش میشد حتی با خیال آزادی زندگی کرد...
مثل قایق شکسته روی آب مانده ام ...
پیشتراز این ها باید میرفتم ...
حالا که میروی برگرد وپس بده تنهایی مرا ...
دردم ازیارست ودرمان نیزهم دل فدای اوشدوجان نیز هم
حس شاعریم گل کرد گفتم هرچی به ذهنم میاد بفرستم خخ
1398/10/20 - 15:37خووووووبه.... خدا کنه همیشه این حس همچنان فعال بمونع
1398/10/20 - 15:41ممنونم لطف داری
1398/10/20 - 15:43فداااااات.... همیشه شاعری کن برامون....خخخخ
1398/10/20 - 15:49{چاپ گیتی}...چاپ انواع کتاب_چاپ تقویم و سر رسید _کارت ویزیت_تراکت_بروشور_نایلون_چاپ لیوان_ساک دستی _چاپ فاکتور_و انواع چاپ در خدمت شما مشتریان عزیز هستیم
1398/11/2 - 15:19