
عاشقی کن که هنر نیست به تن بالیدن
از هر آغوش به آغوش دگر غلطیدن ...
لب نهادن به لب هر کس و ناکس هر شب
روزها هم به هوس بازی خود خندیدن ...
هنر این است که در این شهر پر از دلبرکان
قلب خود را به یکی عرضه نمودن ، دیدن
یکنفر یافتن و دل ز یکی دزدیدن ...
صاف بودن و در آغوش یکی خوابیدن ...
معنی عشق اگر میطلبی جز این نیست ؛
دل یکی هست و به یک نازدلی بخشیدن .
جای بوسیدن لبهای هزاران شیرین
لب شیرین یکی را همه شب بوسیدن ...




1399/09/3 - 06:59

1399/09/3 - 09:01