چه خاطراتی داشتیم اینجا البته اینجا نه اونجا
دوست پسر ایرانی موجودی است که به دوست دخترش میگه عکس پروفایل نزار میخوام قشنگی هات فقط مال من باشه
ولی اگه بهش بگی خواستگار واسم اومده میگه من جلوی خوشبختیتو نمیگیرم قبول کن
عموم تو اینستاگرام دوتا فالوور داره
یکیش منم یکیش داداشم
بعد استوری گذاشته نوشته وظیفه خودم دونستم حرفمو به مردم ایران بزنم
مشتی اس ام اس هم میدادی اوکی بود.
اگه تو خواب دستشویی دیدین ازش استفاده نکنید.. تله اس
رفتم داروخانه چسب زخم بگیرم
نداشتن
.
.
دختره افتاده دنبالم
میگه
خودم مرهم زخمات میشم
چشم و چراغ خونت میشم
پسرها بعد 10 دقیقه به تفاهم میرسند که روز جمعه برای تفریح کجا برن
.
.
.
دخترها بعد 4 ساعت بحث ،تفریحشون لغو میشه چون الهه به نسترن گفت :خرس
یه بارم بابام کنتور گاز رو دستکاری کرد،
.
.
.
روزی ١٣٠٠ تومن اداره گاز باید به ما پول میداد 
تو کوچه موتوریه اومد دختره رو اذیت کنه
.
.
دویدم رفتم کمک فرار کرد پسره
یکم آب دادم دختره خورد حالش که جا اومد گفت شما پسرا همتون آشغالین، و رفت
از قدیمیای فیس کیا هستن مثلا پنج شیش سال پیش
1398/05/19 - 22:52