حافظا دیدی که کنعان دلم بی ماه شد
عاقبت با اشک غم کوه امیدم کاه شد
گفته بودی یوسف گم گشته باز اید.. ولی...
یوسف من تا قیامت همنشین چاه شد.
چهل روز به جاده های مسدود چشم دوختیم تا شاید برگردی،
اما تو هرگز کوچه های خیس و گنگ حضورمان را به ترنم صدایت
مرور نخواهی کرد.
مهربان عمویم امروز چهل روز است که خورشید وجود تو خاموش شده
است و من از مهربانی ها و نوازش های تو
محروم مانده ام
این چهل روز برایم چه سخت و دردناک گذشت
می دانم که جایگاهت بهشت برین است
عمو جون نفسم میگیرد در هوایی که نفسهای تو نیست
پس منم با خودت ببببببررررر
دنیای واقعی که به کام ما نمیگرده
به دنیای مجازی پناه میاریم
و دوباره برای فرار از ادمهای مجازی و غیر
قابل لمس به دنیای واقعی بر میگردیم
و این چرخه ی دیوانه کننده چه بخواهیم
چه نخواهیم داره توی این قرن اتفاق میوفته
اینکه هنوز دلی برای دلی در زمان و مکان و موقعیت درست بتپه
فقط یه احتماله، یه شانسه، که خدا رو شکر ما از این شانسا نداریم..
سلام دوستان یک بار دیگه نیازمند فضا مجازی شدم
امیدوارم ایندفه دیگه زیاد طولانی نشه...
از یه جایی به بعد دیگه حرص نمیخوری
اونقدر چشم پوشی میکنی تا
عادی بشه و از
چشم بیوفته...
وقتی عشقت میاد عیادتت
اگه تموم دردای عالمم داشته باشی
بازم خوشحال ترین مرد دنیایی
ممنون که هستی عشقم
خیلی دوستت دارم
هرگز برنگرد...
به دنیای کسی که به زخم زدنت
عادت کرده،
حتی اگر شاهرگ حیات
را در دستاش یافتی
به یاد داشته باش هیچ کس
ارزش شکستن ارزشهایت
را ندارد...
عمو یادگار خوابی یا بیدار؟
1400/12/17 - 08:44همه بیدارن جز باقر
باقر کجا رفته بودی خخخخخ