کی رفته ای دل که تمنا کنم ترا. کی بوده ای نهفته که پیدا کنم ترا. غیبت نکرده ای که شوم زالب حضور. پنهان نگشته ای که هویدا کنم ترا . با صد هزار جلوه برون آمدی که من. با صد هزار دیده تماشا کنم ترا
آنی که ز صبح خنده بر لب دارد بر قلب کسان بذر محبت کارد هر روز بخند و شاد باش ای دوست بگذار جهان بر تو محبت آرد
خاطرات خیلی عجیب هستند ،گاهی اوقات می خندیم به روزهایی که گریه می کردیم، و گاهی گریه می کنیم به یاد روزهایی که می خندیدیم...
قدر این عُمر گران را نه تو دانی و نه من
اسب آمال جهان را نه تو رانی و نه من
گرَم از لطف خدا عُمر دو صَد نوح کنی
با خبر باش که آخر نه تو مانی و نه من


1400/09/12 - 12:08مرسی ندا جون ممنون از محبتت مهربون
1400/09/12 - 18:22چقدر این اهنگو دوست دارم من...
1400/09/13 - 12:19#لایک