بسا شگفت که ظرفیت بهارم بود
منی که زیسته بودم مدام در پاییز //
خدایا خوت دونی ک ب جز تو هنا رسی نارم
❤
بر ما چه ستم ها که نرفت تن خاکی
چون ریشه دویدیم و به جایی نرسیدیم //
خسته بر شنزار سینه ات خم می شوم
این کودک از زمان تولد تاکنون نخوابیده است //
به من بیاموز
که قلب چگونه می میرد و دلتنگی خود را می کشد
اگر شعری آرامتان کرد
دعایی به حال شاعر بد حالش کنید
ثواب دارد....