میروم تا در غبار غم فراموشت کنم
سر در آغوش پشیمانی گذارم تا تو را
ای امید آتشین، با گریه خاموشت کنم
چون بهکام دل نشد دستی در آغوشت کنم
میروم تا در غبار غم فراموشت کنم
سر در آغوش پشیمانی گذارم تا تو را
ای امید آتشین، با گریه خاموشت کنم
چون بهکام دل نشد دستی در آغوشت کنم
میروم تا در غبار غم فراموشت کنم
سر در آغوش پشیمانی گذارم تا تو را
ای امید آتشین، با گریه خاموشت کنم
چون بهکام دل نشد دستی در آغوشت کنم
میروم تا در غبار غم فراموشت کنم
سر در آغوش پشیمانی گذارم تا تو را
ای امید آتشین، با گریه خاموشت کنم
چون بهکام دل نشد دستی در آغوشت کنم
میروم تا در غبار غم فراموشت کنم
سر در آغوش پشیمانی گذارم تا تو را
ای امید آتشین، با گریه خاموشت کنم
"دوستت دارم"در زبان مردان شکلهای مختلفی دارد.
بعضی ها با یک شاخه گل، بعضی ها با یک چشمک در یک مهمانی شلوغ، برخی با بوسه ای آتشین در نیمه های شب.
عده ای با گفتن:"خانم، آستینم را تا میزنی؟"
اما فقط تعداد اندکی از آنها بجای گفتن دوستت دارم، برای معشوقه شان شعر میسرایند...
با این تفاوت که میخواهند تمام دنیا از این دوست داشتن باخبر شوند.
لب بر لبم بگذار و سرد کن احساس آتشینم را //
بارگیری (1).jpeg · 5KB
در انتظار خوابم وصد #افسوس،خوابم به #چشم بازنمےآید
اندوهگین وغم زده مےگویم،شایدزروے
#نیازنمےآید
چون سایه گشته خواب ونمےافتد،دردامهاے
#روشنچشمانم
میخواندآن نهفته نامعلوم،درضربه هاے
#نبضپریشانم
مغرو ٍاین جوانی
#معصومم،مغروق لحظه هاےفراموشے
میخواهمش دراین
#شبتنهائی،بادیدگان گمشده در
#دیدار
بادرد،درساکت زیبایی،سرشارازتمامی خود
#سرشار
مخواهمش که بفشرمش برخویش،برخویش بفشردمن
#شیدارا
درآسمان روشن چشمانش ،ببینم
#ستارههای تمنارا
دربوسه های پرشرش بینم،لذت
#آتشینهوسهارا
مبخواهمش دریغا مبخواهم،میخواهمش به دردوبیتابی
میخواهمش به تبره به تنهایی،میخواهمش به صبرو
#شکیبایی
لب
#تشنهمیدودنگهم هر دم،درحفره های شب شب بی پایان