هر بار که آمده ای
آخرین بار بوده است
و هربار که رفته ای اولین بار
فردا تو را
برای اولین بار خواهم دید
همانطور که دیروز
برای آخرین بار دیدمت
به هر حال یک روز باید تلگرامت را پاک کنی
و بروی سراغ زندگی ات
سراغ تنهایی های تحمیل شده به خانواده ات
حرف های تا گلو بالا آمده همسرت
دلشکستگی های ریز و درشت محبوبت
و کار های ناتمام به تعویق انداخته ات...
یک روز باید ترک عادت کنی
گوشی لعنتی ات را خاموش کنی
و بخوابی
و بخندی
و زندگی کنی....
یک روز که کاش خیلی دیر نباشد
باید این درد دل های چند خطی را
دوستت دارم های استیکری را
تبریک های بی هیجان توو خالی را
قهر و آشتی های بی پایه تکراری را
تمامش کنی
و یک جور دیگری آدم خوب های زندگی ات را درک کنی....
باید یک روز تمام گروه های مجازی را به قصد آغوشی واقعی ترک کنی
باید کاری کنی
زشت ترین قسمت بدن بینی بدفرم یا شکم برآمده نیست
زشت ترین قسمت بدن ذهنی است که پر از افکار منفی
شامل بدبینی خشم نفرت و....می باشد...
لاک پشت های کوچکی که تازه به دنیا آمده اند را دیده ای؟
بی اختیار به سمت دریا می روند
این گـونه دوستت دارم بی اختیار
انجام فیزیوتراپی در دوران بارداری
#فیزیوتراپی نقش گسترده ای در دوران بارداری ، زایمان و پس از زایمان دارد . با انجام فیزیوتراپی می توانید از بسیاری ازمشکلات و بیماری ها جلوگیری کنید . یک زن باردار میتواند با برگزاری کلاسهای خاص دوران بارداری و دادن آگاهیهای لازم و انجام فعالیتهای ورزشی مناسب سلامت جسمانی خود و جنینش را تا حدود زیادی تضمین کند.
نقش فیزیوتراپی در دوران بارداری، زایمان و پس از زایمان و همچنین در ناراحتیهای زنان و زایمان بسیار گسترده است. تمرینات ورزشی مناسب و آگاهی از چگونگی انجام فعالیتهای روزمره میتواند نقش بسزایی در سلامت جسمی و حتی روحی بانوان جامعه داشته باشد و از بروز بسیاری از مشکلات و بیماریها جلوگیری کند. یک زن باردار میتواند با برگزاری کلاسهای خاص دوران بارداری و دادن آگاهیهای لازم و انجام فعالیتهای ورزشی مناسب سلامت جسمانی خود و جنینش را تا حدود زیادی تضمین کند.
[لینک ضمیمه]
نفسم آمده بند از شرر رفتن تو
شب و روز از پی تو در جریانت هستم
لاک پشت های کوچکی که تازه به دنیا آمده اند را دیده ای؟
بی اختیار به سمت دریا می روند
این گـونه دوستت دارم بی اختیار
#سر-گشنه-بر-زمین-نهیم...#ولی-تن-به-هر-خفت-ندهیم-هرگز...
زن نیمه عریان رو بروی آینه
مردِ روستایی تازه به شهر آمده
قبل از آن که دست به کـــار شود
نگاهی به غم های پنهان زیر بزک های زن کرد
چیزی زیر لب خواند
و هر چه در جیبش بود روی تخت ریخت و رفت
حتی آن دعای رزق و روزی
که سال ها گوشه جیبش جا خوش کرده بود
زن نگاهی به دعا کرد
باید راه دیگری برای رسیدن به روزی پیدا می کرد...
مگر نیامده بودی که یار من بشوی؟
قرار من بشوی، بی قرار من بشوی
کبوترانه نشستی به دام پاره من
از کجا آمده بودم که اشک های تو در چشم من بود...
هر بار که آمده ای
1400/06/11 - 12:19آخرین بار بوده است
و هربار که رفته ای اولین بار
فردا تو را
برای اولین بار خواهم دید
همانطور که دیروز
برای آخرین بار دیدمت
شاید امروز نیز صدایت
که بارش شیرین توت
بر پرده کتای است
دهانم را آب بیندازد
ماه نیستی
تا در قاب نقره ای ات
هر بار که نو می شوی
حکایتی کهن باشد
افتاده به جان من
آغوش شعله وری هستی
که در چشم بر هم زدنی
کن فیکون می کنی مرا
و هر بار که رفتنم را
از پاگرد پلکان
تماشا می کنی
مانند قزل آلای نگون بختی
که یک عقاب تیز چنگ
از رودخانه قاپیده باشد
گیجم و نمیدانم
چه بر سرم آمده است