غمت نباشد رفیق ! همین روزها یک نفر از راه می رسد که تو بزرگترین معجزه و آرزوی زندگی اش باشی کسی که بجای تمام آنها که نادیده ات گرفتند ، تو را ببیند ، بجای تمام آنها که مراقبت نبودند ، مراقبت باشد و به اندازه ی تمام زخم هایی که خورده ای و دردهایی که کشیده ای ؛ برای داشتنت بجنگد و تمامِ حواسش به آرامش و لبخندِ تو باشد . کسی که هر صبح ، برای شنیدنِ صدای تو ، بیتاب باشد ، هر شب با خیالِ داشتنت بخوابد و هر ثانیه با حرف های شیرین و عاشقانه اش ، بهترین احساسِ ممکن را داشته باشی . کسی که قرار است مهم ترین آدمِ زندگی اش باشی و با هر نگاه او ، جان بگیری ... همیشه که قرار نیست زخم خورده ی آدم های اشتباه باشی ، همیشه که قرار نیست بد بیاوری ، عذاب بکشی و بی پناه باشی ! صبر کن رفیق ؛ روزهایِ خوبِ تو هم می رسند ، صبر کن
اگه میتونستی تمام اشتباهات گذشتت رو پاک کنی و از بین ببری، تمام تجربههای امروزت هم پاک میشد
گاهے وقتا با کوچکترین اشتباـہ
ممکنـہ کسیو کـہ خیلے בوست בارے رو
براے همیشـہ از בست بـבی...
@Kafiha
نه،اشتباه نمیدیدم
گرچه هی پلک زدم که ای چشمان لامصب دارید اشتباه میبینید!
اما نه!
خودش بود
داشت شانه به شانه غریبه ای راه می آمد!
نه برای او
برای من غریبه بود.
دستانش را نگرفته بود ولی.
آخر با من که بود دستم را ول نمیکرد که، خیس میشد دستمان اما ول کنیم؟عمرا!
صورتش ذوق نداشت، آرایش داشت، موهایش را هم رنگ کرده بود..موهایش،،موهایش باشد برای بعد،حرف دارم!
آرایش داشت اما صورتش سرد بود،خیره بود
راستش با من که به خیابان میزدیم چشم و ابرویش شلوغ میکردند،صورتش با دماغ و گوش و پلک و ابرو همه با هم میخندیدند.
اما ساکت بود،خیره بود
این خستگی از پشت ارایش غلیظش داد میزد.
معلوم بود روزی هزار و صد بار کسی نمیگوید ای به قربان آن چشمان مورب ات.
گیسو نمیبافدو رژ بیرون زده ازگوشه ی لبش را پاک نمیکند
وسط جمع چشم غره نمیرود که دکمه مانتوات را ببنند،آرام بخند..آخرش هم بگوید میخواستی انقدر خوشگل نباشی..به من چه!
نه این یارو مال این حرف ها نبود
عزیزم این یارو اصلا دستهایت را وسط خیابان به صورتش نزدیک کرده و بو کشیده!!؟
این یارو؟
مردک تا چشمش به برجستگی زنی میخورد کم میمانند دندان روی لب بکشد!
حق داری دستانش را نگیری!
من خیلی پسر بوقی بودم!
در اوج تنهاییمان حتی به لب هایش یورش نمیبردم
ها چرا
چند باری فقط قطرات باران را از روی لب هایش نوشیدم
نوشیدن که هوس نداشت
مستی داشت ولی هوس نه!
اما بوسیدن لب هوس
شايد اشتباه من
اين بود كه نگذاشتم
هيچ وقت دلش برايم تنگ شود
هميشه بودم،آنقدر كه بودنم...
ديگر به چشم نيامد.
یک کام ، یک نخ ، یک پاکت ، یک جوانی ، یک عمر …
این تاوان سنگین اشتباه من است !
ازدواج مثل اجرای نقش? جنگی است که اگر انسان یک مرتبه اشتباه نماید کارش تمام شده و دیگر جبران آن به هیچ صورت نمی شود . بورنز
باید راهی ییِ تلخ و شیرینَش..
نمیشود که همه افت، برایِ زندگی را زندگی کردن،
نه فقط زندگی را گُذَراندَن ..
باید راهی یافت،
برایِ صبح ها با اُمید چشم گُشودَن،
برایِ شب ها با آرامشِ خیال خوابیدن..
اینطور که نمیشود،
نمیشود که زندگی را فقط گذراند ،
تنهایی بهتره تا بین آدم های اشتباهی بودن...!
یه گناهایی کردم که اگه خدا هم ببخشه
خودم خودمو نمیبخشم
مثلا به آدما اشتباهی بها دادم