هزار سال است که دوستت میدارم...
میدانم که ما پیشتر،
یکدیگر را دیدار کردهایم،
به روزگاران،
در میان افسانهای راستین.
و ما دو چهره،
یکدیگر را در آغوش فشردیم،
بر گسترهی آبهای ابدی.
در گذر روزگاران
در میان آینههای ازلی
و مرموز عشق
من همواره از تو سرشارم،
در خلوت قرنهای پیاپی....
در سرزمين من
خار نكار
شايد فردا پابرهنه
به ديدارم بيايی ...
خسته ام از آرزوها؛ آرزوهای شعاری شوق پرواز مجازی؛ بالهای استعاری
لحظه های کاغذی را؛ روز وشب تکرارکردن خاطرات بایگانی ؛ زندگی های اداری
خبر داری که شهری
روی لبخند تو شاعر شد؟
چرا اینگونه، کافرگونه، بیرحمانه،
میخندی؟
[لینک ضمیمه]
I summoned you, please come to me]
Don’t bury thoughts that you really want
I fill you up, drink from my cup
Within me lies what you really want
Cause you know this sound
Come, lay me down
‘Cause you know this
In the middle of the night
[In the middle of the night
لذت ببرید از این عاهنگ ک به به
پرسند رفیقان من از حال دلم!
آن دل که مرا نیست
چه دانم حالش...
از هیچکدومشون خوشم نمیاد ناموسن
3 ساعت قبلهمشون ک ن ولی اکثرا از دماغ فیل افتادن
بمیری ... چشاتو ببند یه لحظه به همه استادا نگاه کن تو تصورت ... از بالا به پایین ببین کدومشون چشاش خوشگله... موهاش طلاییه ... بعد کدومشون قدش بلنده.ِِ دستشونو ببین کدومشون ساعت گرون دستشه ...کفشاشونو نگاه کن .. بعد برو سراغ کیف زنونه ... ببین کدومشون ماشینش گرونتره ... دست اخر برو سراع انگشترشون ببین کدومشون مجرده
3 ساعت قبلاوووووه اینا ک خیلی شد

3 ساعت قبلقربون قدوبالات من اگ بخوام انقد نگاه کنم ک میان میبرنم حراست
چن تا مجرد هس تو دسو بالم ارشدم دارن یکیشونم هیئت علمیه ولی متاسفانه سنشون ازم بیشتره نمیخوام
داداشم من برم فلنی بقیه بحث واسه فردا
3 ساعت قبلخوب بخوابی
برو خواب به خواب بشی...همون عمت خوبه
3 ساعت قبل