فیس چه دنیای عجیبه.سال هاست اینجاییم
ولی هنوز همدیگه رو نمی شناسیم.با هم میگم
می خندیم ولی نمیدونیم پشت این صفحه ی مجازی
واقعا کیه؟پیره یا جوونه؟دختره یا پسره؟مجرده یا متاهل؟
بیکاره یا سرکاره؟بعد از سال ها هنوز بهم اعتماد نداریم که
خود واقعیمون رو نشون بدیم.کاش یاد میدادیم به خودمون که
از نشون دادن چهره ی واقعیمون هراسی نداشته باشیم.اینجا
دنیاییه که باعث دوستی و عشق شده.کاش تو عشقامون هم
ثابت بودیم.میری خصوصی طرف بهش میگی من فقط با توام اینجا
ولی بعدش کاشف به عمل میاد که نه خصوصیش شده قهوه ی قنبر
برو بیا فراوون.چه میشد این دنیای قشنگ که باعث آشنایی دونفر
شده و میشه رو خرابش نمی کردیم.اینجا چه دوستی ها شکل گرفته
فرقی نمیکنه بین دوتا دختر یا دوتا پسر یا دختر و پسر.دوستی نه عشق
به وجود اومده.شده داداش و آبجی.ولی بعضی وقتا به گذشته ها که
فکر میکنی اشک تو چشمات جمع میشه و دلت می گیره.چه روزهایی
که با هم گفتیم و خندیدم.چه روزهایی که با هم کل کل می کردیم.
ولی حیف گذشت اون روزها.کاش قدر دوستی هامون رو بهتر و بیشتر
میدونستیم قبل از اینکه دیر بشه.
چایی رو خوردن تو دیر رسیدی
7 ساعت قبلمن کجا دیر رسیدم همین که تعارف کردی من کامنت گذاشتم بگو مثل قلیون که گفتی دهنی نمیکنی چایی رو هم به کسی نمیدم از اون موقع تا الان کتری گذاشته بودم الان ابش جوش بود چایی هم گذاشته بودم
7 ساعت قبلچایی پیش من نمیمونه معتاد چایی م
6 ساعت قبلنوش جونت رها خودم چایی دم کردم جات خالی دوتا هم خوردم اگه چایی میخوری برات بریزم؟
6 ساعت قبلن بابا چه موقع چایی
6 ساعت قبلمن همیجوری خاب ندارم