در قضاوت همه حق را به تو دادند ولی نکته اینجاست که من راز نگهدارترم...
به نظرم قشنگ ترین نوع خداحافظی با کسی که یه زمانی خاطره های خوب باهم داشتید، اینه که بهش بگید:
"شاید مسیرمون یکی نبود ولی ازت ممنونم که بخشی از داستان من بودی..!"
صبح" یعنی ...
تار موهایت به هم آمیختن...
از لبانت چای خوشرنگ غزل
را ریختن،چشم درچشم تو
و دیدار لبها در سکوت
دست را چون حلقه ای ...
بر گردنت آویختن...
آدم که حتمن نباید بره دریا تا غرق شه.
حتمن که نباید وسط حجم عمیقی از آب دریا باشه که احساس خفگی کنه.
گاهی وقتا آدم وسط موزاییک نیم متری هم غرق میشه.
توو برگ های یه کتاب چند صفحه ای حس خفگی بهش دست میده.
دلم خلوتی ساده میخواهد و تورا که لحظه ای کنارم بنشینی حتی به اندازه ی یک فنجان چای.
آدم که حتمن نباید بره دریا تا غرق شه.
حتمن که نباید وسط حجم عمیقی از آب دریا باشه که احساس خفگی کنه.
گاهی وقتا آدم وسط موزاییک نیم متری هم غرق میشه.
توو برگ های یه کتاب چند صفحه ای حس خفگی بهش دست میده.
چجوری با یه استکان کمر باریک چایی کارِتون راه میافته؟
من تا یه پارچ چایی نخورم روشن نمیشم :/
تو مقدسي مثل عبادتم تو رو دوست دارم مثل سعادتم
به تو محتاجم و احتياج من عادته نميشه ترک عادتم
تو نماي كامل صداقتي واسه من هميشه در نهايتي
ماه تابان پیش رویت تکه سنگی بیش نیست
وسعت دریا، کنارت تُنگ تَنگی بیش نیست
شهد نابی را که می دانند جاری در بهشت
پیش شیرینی لب هایت شرنگی بیش نیست....
آدم که حتمن نباید بره دریا تا غرق شه.
حتمن که نباید وسط حجم عمیقی از آب دریا باشه که احساس خفگی کنه.
گاهی وقتا آدم وسط موزاییک نیم متری هم غرق میشه.
توو برگ های یه کتاب چند صفحه ای حس خفگی بهش دست میده.
چون درد عاشقی به جهان هیچ درد نیست
تا درد عاشقی نچشد مرد مرد نیست
آغاز عشق یک نظرش با حلاوتست
انجام عشق جز غم و جز آه سرد نیست
عشق آتشی ست در دل و آبی ست در دو چشم
با هر که عشق جفت ست زین هر دو فرد نیست
شهدیست با شرنگ و نشاطیست با تعب
داروی دردناکست آنرا که درد نیست
میگم ک ...
کاش الانع موهامو زرد عقدی کردع بودم ... با روسری ساتن توو بغل ... نومزدم عکس میگرفتم
میذاشتم اینستا ... با کپشن وَ من شر حاسد اذا حَسد ...
واخعن حوصلم سر رفتع ...
وای چه گلای خوشرنگی
1401/02/16 - 13:29چشاتون قشنگ میبینه
1401/02/16 - 13:49