چنداست نرخ بوسه به شهر شما؟ که من عمری
است که زدودیده گهر میشمارمت//
من آن پیرم که شیران را به بازی برنمیگیرم
تو آهووش چنان شوخی که با من میکنی بازی!
شهریار
منم که جورو جفا دیدم و وفا کردم
توئی که مهر و وفا دیدی و جفا کردی
بیا که با همه نامهربانیت ای ماه
خوش آمدی و گل آوردی و صفا کردی
بیا که چشم تو تا شرم و ناز دارد کس
نپرسد از تو که این ماجرا چرا کردی
منت به یک نگه آهوانه میبخشم
هر آنچه ای ختنی خط من خطا کردی
کاش یک روز
سرِ زلفِ تو در دست اُفتد
تا ستانَم
من از او دادِ شبِ تنهایی!
کجا رواست
که از دستِ دوست هم بِکشد؟
دلی که این همه
از دستِ روزگار کشید...
شهریار
برسان سلام ما را به رفوگران هجران
که هنوز پاره ی دل دو سه بخیه کار دارد...
#شهریار
برگرد
نگذار دیر شود
دل است دیگر
شاید دیدی خسته شد از انتظار کشیدن
دست کشید از همه چیز
دیر نیا
آنقدر دیر نیا که مانند «شهریار» مجبور بشوم بگویم آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
عاشقی درد است و درمان نيز هم
مشکل است این عشق و آسان نيز هم
جان فدا بايـــد بـــه ايــــن دلـــدادگی
دل که دادی، می رود جــان نيـــز هــم
برگرد
نگذار دیر شود
دل است دیگر
شاید دیدی خسته شد از انتظار کشیدن
دست کشید از همه چیز
دیر نیا
آنقدر دیر نیا که مانند «شهریار» مجبور بشوم بگویم آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا...
مفت نمی ارزه در این شهر ما
1401/03/14 - 15:03در شهر ما ک عالیه
1401/03/14 - 15:31کدوم شهری ؟
پشت کوهها شهریست
1401/03/14 - 15:37پشت کوه
1401/03/15 - 00:14