نوشدارویی؛
تمام زخمهایم با دیدن لبخند معصومانه،
با لمس انگشتان کوچکت که لطیف تر از شنهای بکر و دست نخوردهی ساحلهاست،
با صدای قهقههای کودکانه،
حرفهای صادقانه و از صمیم قلبت
التیام پیدا میکند...
نوش دارویی،
حتی اگر دیرتر از موعد
تو را در آغوش بگیرم...
اسمش را گذاشته ام جان دل!
یعنی هم جان است و هم دل
کار ما از عشق گذشته، یعنی هنوز
برای احساسمان اسمی پیدا نشده!
عجالتا "مال همدیگر" صدایمان کنید..
دلم میخواهد آرام صدایت کنم...
مرا که در آغوش گرفتی زمان و مکان ایستادند و صدای تپش قلب تو تنها موسیقی نفس های من بود
دلتنگی میدانی چیست؟! غرق شدن در یادت، فکر به صدایت، و مرور هر شب خاطراتت... دلتنگی سادهتر از همه معانی است دلتنگی یعنی "تو" نباشی و "من" تو را زندگی کنم.
ژاپنی ها میگویند:
اگر فریاد بزنی؛به صدایت گوش میدهند...
و اگر آرام بگویی؛به حرفت گوش میدهند...
قدرت کلماتت را بالا ببر نه صدایت را ...!
باور کنید صدای دست زدن فرشته ها را می شنوید، وقتی واقعاً به کسی که باید، می گویید: دوستت دارم.
«به خودم آمدم انگار تویی در من بود این کمی بیشتر از دل به کسی بستن بود»
Your browser does not support the audio element.
[لینک ضمیمه]
نزدیکت می شوم بوی دریا می آید
دور که می شوم صدای باران
بگو تکلیفم با چشمهایم چیست ؟
لنگر بیندازم و عاشقی کنم یا چتر بردارم و دلبری کنم ؟؟
هنوز هم دارند مخفیکاری میکنند؛ حتی در عشق! من میگویم اگر آدم کسی را دوست داشته باشد باید باصدای بلند بگوید.