غضنفر میخواست خودکشی کنه، آخونده دیدش بهش گفت: چرا میخوای خودتو بکشی؟ غضنفر گفت: مشکل خانوادگی دارم☹️ آخونده: مشکلی نیست که حل نشه، بگو مشکلت چیه؟???? غضنفر: با یک زن بیوه ازدواج کردم که یه دختر داشت. پدرم تا دخترش را دید با اون ازدواج کرد!
آدما عوض نمیشن
فقط بعد از مدتی
ار نقش باری کردن خسته میشن
خوده واقعیشان ر به تو نشون میدن
مدتی بود در کافه ی یک دانشگاه کار میکردم و شب را هم همانجا میخوابیدم
دختر های زیادی می آمدند و میرفتند اما انقدر درگیر فکرم بودم که فرصت نمیکردم ببینمشان.
اما این یکی فرق داشت
وقتی بدون اینکه مِنو را نگاه کند سفارش "لته آیریش کرم "داد ،یعنی فرق داشت!
همان همیشگی من را میخواست
همیشگی ام به وقت تنهایی!
تا سرم را بالا بیاورم رفت و کنار پنجره نشست و کتاب کوچکی از کیفش در آورد و مشغول خواندن شد.
موهای تاب خورده اش را از فرق باز کرده بود و اصلا هم مقنعه اش را نگذاشته بود پشت گوش!
ساده بود، ساده شبیه زن هایی که در داستانهای محمود دولت آبادی دل میبرند!
باید چشمانش را میدیدم اما سرش را بالا نمی آورد.
همه را صدا میکردم قهوه شان را ببرند اما قهوه این یکی را خودم بردم،
داشت شاملو میخواند و بدون اینکه سرش بالا بیاورد تشکر کرد.
اما نه!
باید چشمانش را میدیدم
گفتم ببخشید خانوم؟
سرش را بالا آورد و منتظر بود چیزی بگویم اما
اما چشمان قهوه ای روشن و سبزه ی صورتش همراه با مژه هایی که با تاخیر باز و بسته میشدند فرمان سکوت را به گلویم دوخت ،طوری که آب دهانم هم پایین نرفت.
خجالت کشید و سرش پایین انداخت و من هم برگشتم و در بین راه پایم به میز خورد و سینی به صندلی تا لو برود چقدر دست و پایم را گم کرده ام.
از فردا یک تخته سیاه گذاشتم گوشه ای از کافه و شعرهای شاملو را مینوشتم!
همیشه می ایستاد و با دقت شعر ها را میخواند و به ذوقم لبخند میزد.
چند بار خواستم بگویم من را چه به شاملو دختر جان؟!
حرفي بزن ؛
به لهجه ي باران كه مدتی ست
اين بغض كهنه منتظر يك اشاره است
مدتی بود لبم ، روزه ی لب های تو داشت..
روزه ی شهدِ لب ِ؛ لعلِ مربای تو داشت..
چشم من ، تشنه ی آن ؛چشمه ی نوشین تو بود..
دل نگو ، ذکرِ لبش ، نام مقفّای تو داشت..
حرفي بزن ؛
به لهجه ي باران كه مدتی ست
اين بغض كهنه منتظر يك اشاره است
ربطی به مدتی که یه نفر و منتظر میزاری نداره به ادمش بستگی داره اگه دوست داشته باشه هزارسالم می تونه منتظر بمونه.
«به خودم آمدم انگار تویی در من بود این کمی بیشتر از دل به کسی بستن بود»
Your browser does not support the audio element.
[لینک ضمیمه]
مدتی بود در کافه ی یک دانشگاه کار میکردم و شب را هم همانجا میخوابیدم
دختر های زیادی می آمدند و میرفتند اما انقدر درگیر فکرم بودم که فرصت نمیکردم ببینمشان.
اما این یکی فرق داشت
وقتی بدون اینکه مِنو را نگاه کند سفارش "لته آیریش کرم "داد ،یعنی فرق داشت!
همان همیشگی من را میخواست
همیشگی ام به وقت تنهایی!
تا سرم را بالا بیاورم رفت و کنار پنجره نشست و کتاب کوچکی از کیفش در آورد و مشغول خواندن شد.
موهای تاب خورده اش را از فرق باز کرده بود و اصلا هم مقنعه اش را نگذاشته بود پشت گوش!
ساده بود، ساده شبیه زن هایی که در داستانهای محمود دولت آبادی دل میبرند!
باید چشمانش را میدیدم اما سرش را بالا نمی آورد.
همه را صدا میکردم قهوه شان را ببرند اما قهوه این یکی را خودم بردم،
داشت شاملو میخواند و بدون اینکه سرش بالا بیاورد تشکر کرد.
اما نه!
باید چشمانش را میدیدم
گفتم ببخشید خانوم؟
سرش را بالا آورد و منتظر بود چیزی بگویم اما
اما چشمان قهوه ای روشن و سبزه ی صورتش همراه با مژه هایی که با تاخیر باز و بسته میشدند فرمان سکوت را به گلویم دوخت ،طوری که آب دهانم هم پایین نرفت.
خجالت کشید و سرش پایین انداخت و من هم برگشتم و در بین راه پایم به میز خورد و سینی به صندلی تا لو برود چقدر دست و پایم
در مدتی که در این دنیا هستید به
معنای واقعی کلمه زندگی کنید.
“زندگي كنيد”
هر چیزی را تجربه کنید.
مدتیست که حیرانم و تدبیری نیست
عایق پشم سنگ در سال های اخیر استفاده از عایق های صوتی و حرارتی پشم سنگ ، به یک مزیت برای
سازه های ساختمانی تبدیل شده است. پشم سنگ عبارت است از نوعی عایق که از تبدیل
سنگ های آذرین آتشفشانی و سرباره های فولادی به الیاف معدنی به دست می آید. عایق صوتی
و عایق حرارتی پشم سنگ معمولا در دیوارها و سقف ساختمان های مختلف به کار برده می شود.
امروزه استفاده از پشم سنگ چنان مورد توجه قرار گرفته است که عایق های قدیمی تر نظیر
فایبرگلاس عملا در حال حذف شدن هستند. عایق های صوتی و حرارتی پشم سنگ منجر
به جذب صوت و کاهش سرعت انتقال حرارت می شوند. به همین دلیل از این عایق ها
می توان در ساخت دیوارهای داخلی و خارجی استفاده نمود. هر ساختمان صنعتی، اداری
و مسکونی را می توان به کمک # پشم_سنگ عایق بندی کرد.
[لینک پیوستی]
سلام
چقدر سایت ساکت و کنده و رو اعصابه
چقدر قبلنا حال و هواش خوب بود
چقدر ذوق داشتیم بیاییم سایت