دلم برایت تنگ شده...
به من بیاموز که دلتنگ نباشم،
به من بیاموز که چگونه
ریشه های عشقت را از اعماق بر کنم...
تو را نمی توان چون زنان دیگر در قالب زمان ریخت
در حصار تعریف گنجاند
در چهار چوب طبقه بندی جا داد یا در تابلویی قلم زد
هیچ زن دیگری شبیه تو نیست
روزی که به دیدارم آمدی
در صبح روزی از روزهای بهار
به شعری زیبا میماندی که راه میرود
خورشید با تو دمید
و بهار با تو رسید
کاغذهایی روی میزم بودند
ورق خوردند
و پیش رویم، فنجانی قهوه
پیش از آنکه بنوشمش، مرا نوشید...
#نزار_قبانی
بگذار برایت چای بریزم
امروز به شکل غریبی خوبی
و لبخندِ تو چنان صدفِ آبهای گرم
زیباترین مرواریدها را در خود جای داده
و صدایت، چون نغمهی پرندگانِ دمِ صبح، دلنشین است
و چشمهایت، چنانِ لحظهی طلوع آفتابِ دمشق، تماشایی؛
بگذار برایت چای بیاورم،
امروز به شکلی پریوار زیبایی
راستی، گفتم که دوستت دارم؟
#نزار_قبانی
500x666_1616907..
باید کسی را
پیدا کنم دوستم داشته باشد
آنقدر که یکی از این
شب های لعنتی
آغوشش را
برای من و یک دنیا خستگی
بگشاید
هیچ نگوید...
هیچ نپرسد...
نزار_قبانی
و بعد از اين همه
هنوز بر اين گمانی
كه ناشناسی و پنهان؟
از بوی لباسهايم میفهمند محبوب منی،
از عطر تنم میفهمند بامن بودهای،
از دستِ خواب رفتهام،
میفهمند كه تو برآن خواب رفتهای.
از امروز ديگر نمیتوانم پنهانت كنم
از دستخطم،
میفهمند
برای تو مینويسم...

1400/10/30 - 13:32#عالی
1400/10/30 - 13:53لایک..محسن
1400/10/30 - 13:55ممنون لیلی
1400/10/30 - 15:21قربونت نگین
1400/10/30 - 15:22