چرا مدیریت قسمت حذف پروفایل رو فعال نمی کنه ؟!!!!!
آقا نکنید اینکار بذارید راحت باشیم انگار رفتی تو ویلا در روت قفل کردند و رفتند خیلی زشته!!!!
بند بند وجودم چنین هوایی رو میطلبه.
در دنیای من یک تو کافی ست....
تا بهشت را همین حوالی خودم....
شانه به شانه ی دوست داشتن تو....
تجربه کنم.
تنهایی همین است....
تکرار نامنظم من بی تو....
بی انکه بدانی برای تو نفس می کشم....
حال خوبیام زود گذره تا میام بفهمم چیشد تموم میشه. ولی حال بد قشنگ میاد میشینه با شلوار مامان دوز قلیونشو چاق میکنه
یه دستشم میندازه رو زانوشو میگه من شب همینجا میخوابم صاحب خونه.
مردها به عشق که مبتلا میشوند ترسو میشوند... از آینده میترسند، از کسی که بهتر از آنها باشد، از کسی که حرف زدن را بهتر بلد باشد، از کسی که جیبش پر پول تر باشد، از کسی که یکهو از راه برسد و حرفی را که آنها یک عمر دل دل کردند برای گفتنش بی هیچ مکثی بگوید... برای همین دور میشوند، سرد میشوند، سخت میشوند و محکوم به عاشق نبودن، به بی وفایی، به بی احساسی...
زنها ولی وقتی دچار کسی میشوند؛ دل شیر پیدا میکنند و میشوند مرد جنگ... میجنگند؛ با کسانی که نمیخواهند آنها را کنار هم، با کسانی که چپ نگاه میکنند به مردشان، با خودشان و قلبشان و غرور زنانه شان... از جان و دل مایه میگذارند و دست آخر به دستهایشان که نگاه میکنند خالیست، به سمت چپ سینه شان که نگاه میکنند خالیست، به زندگیشان که نگاه میکنند خالیست از حضور یکی... بعد محکوم میشوند به ساده بودن، به زود باور بودن، به تحمیل کردن خودشان...
هیچ کس هم این وسط نمیفهمد نه عقب کشیدن مرد، عاشق نبودن معنی میدهد و نه جنگیدن های زن، معنیش تحمیل کردن است...
میدانی زندگی دقیقا همینی ست که میبینی، به همین لذت بخشی و به همین بی رحمی. دنیا، آدمها و روزهای خوبش یک روزی تمام میشوند.
تا تو بودی در شبم، من ماه تابان داشتم
روبروی چشم خود چشمی غزلخوان داشتم
حال اگرچه هيچ نذری عهدهدارِ وصل نيست
يك زمان پيشآمدی بودم كه امكان داشتم
ماجراهايی كه با من زير باران داشتی
شعر اگر میشد قريب پنج ديوان داشتم
بعد تو بيش از همه فكرم به اين مشغول بود
من چه چيزی كمتر از آن نارفيقان داشتم
ساده از "من بی تو میميرم" گذشتی خوبِ من
من به اين يک جملهی خود سخت ايمان داشتم
لحظهی تشييع من از دور بويت میرسيد
عالیه...بخونین!!
گویند شخصی ثروتمند در شهر، مبلغ زيادی از پول خود را به سمی كشنده آغشته كرد و به يک موسسه خيريه اهدا كرد كه بین فقرا توزيع شود تا از شر نيازمندان راحت شود.
فرماندار شهر و 30 تن از نمايندگان و 3 مسئول دفتر و 7 معتمد محله و زن مدير كل مردند ولی آسيبی به نیازمندان نرسید!
میگن جنتی گاهی وقتا میره سر چاه های نفت فاتحه میخونه????????????????
.
.
.
آخه همه دوستان دوران بچگيش، حالا نفت شدن!!
????????????????
اینو بگی شنیده بودم باپا میام تو حلقت????
داستان منو و تنهایی هایم
گاهی آنلاینیم بی هیچ دلیلی
نه کسی هست کـه حرف بزنی
نه چیزی هست کـه بنویسی
گاهی توی دنیای حقیقی کـه کم میاری
میای توی دنیای مجازی کـه شاید حضورت حس بشه
شاید یکی بفهمه هستی
گاهی تنها جایی کـه میتونی باشی
همین دنیای مجازیه
همیشه آنلاین بودن
بـه این معنا نیست کـه سرت شلوغه و داری حرف می زني
گاهی آنلاین ترین ها تنها ترین هستن