این خط وسط قرص ها برا چیه ؟
_چقدر کم حرف شدی
+حوصله ندارم
ﺭﻭﺯﯼ ﻣﺮﺩﯼ ﻧﺰﺩ ﺣﮑﯿﻤﯽ ﺭﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺍﯼ ﺣﮑﯿﻢ!
ﭼﺮﺍ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﯾﮏ ﮔﻞ ﺭﺯ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻓﺮﺩﺍ ﻣﯿﻤﯿﺮﺩ ﺭﺍ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ؟
ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﻡ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺯﻧﺪﻩ میشوم ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﺩ؟
ﺣﮑﯿﻢ ﮔﻔﺖ : ﺧﯿﻠﯽ ﻗﺸﻨﮓ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺍﻡ تو پی ویم بفرستش
جمله زیر رو با (بله یا خیر) پر کنید????
آیا شما عقل دارید؟ ????
...... ندارم
خدا مریضارو شفا بده????????
••
نمیدانم چه میخواهم بگویم،
غمی در استخوانم میگدازد...
قبلا به دخترا تنه میزدی جزوه هاش میریخت باهم جمع میکردید بعد عاشق هم میشدید
دیروز به دختره تنه زدم گوشیش افتاد الان دارم کلیه ام رو میفروشم تا پول گوشیش رو بدم.
#فروشنده فرشته#خریداراژدهای چاق
12.mp4 · 8.9MB
اهای دختری که قرار بود من امسال کنکور قبول بشم بعد تو راهرو دانشگاه بخورم بهت جزوه هات بریزه عاشقم بشی......
من کنکورمو خراب کردم منتظر من نباش
الانم دارم پیش اوس ممد بنایی میکنم
خداروشکر دانشگاه ها داره حضوری میشه،
من یه مدت انقدر تنهایی روم فشار اورده بود میرفتم تنه میزدم به مامانم که جزوه هاش بریزه زمین
چجوری یه زمان حضوری امتحان میدادیم ؟
چجوری میتونستیم بریم در یک سالن و بدون داشتن جزوه به سوالات جواب بدیم و همه چیز رو هم حفظ باشیم ؟
خیلی عجیبه واقعا
یک دانشجوی عاشق دختر همکلاسیش بود.
بالاخره یک روزی به خودش جرات داد و به دختر راز دلش رو گفت و از دختره خواستگاری کرد.
اما دختر خانوم داستان ما عصبانی شد و درخواست پسر رو رد کرد.بعدم پسر رو تهدید کرد که اگر دوباره براش مزاحمت ایجاد کنه، به حراست میگه…روزها از پی هم گذشت و دختره واسه امتحان از پسر داستان ما یک جزوه قرض گرفت و داخلش نوشت : ” من هم تو رو دوست دارم، من رو ببخش اگر اون روز رنجوندمت “
اگر منو بخشیدی بیا و باهام صحبت کن و دیگه ترکم نکن.
ولی پسر دانشجو هیچوقت دیگه باهاش حرف نزد...
چهار سال آزگار گذشت و هر دو فارغ التحصیل شدند. اما پسر دیگه طرف دختره نرفت.!!.
نتیجه اخلاقی این ماجرا:پسرهای دانشجو هیچوقت لای کتاب ها و جزوه هاشون رو باز نمیکنند.
پرسید یکی که عاشقی چیست ؟
گفتم که چو ما شوی بدانی ...
اره شد عکس جمعی
عهد عتیق 
1401/02/24 - 18:36خدایا این شادیو ا ما نگیر
1401/02/24 - 18:38بق بقو


1401/02/24 - 18:40الهی امین

1401/02/24 - 18:41
1401/02/24 - 18:42