اگر دوستش داريد به زبان بياوريد! پانتوميم كه بازى نميكنيد، از ترس باختن با اشاره ميخواهيد بفهمانيد واقعاً دوستش داريد و به زبان نمى آوريد، يكى از راه ميرسد كه بى هيچ عشقى تكه كلامش "دوستت دارم" است. مى آيد، مى گويد، مى برد دلش را و شما ميمانيد و "دوستت دارم" هايى كه در عطر پيراهنش جا مانده است...
سلام صبحتون بخیر و شادی
امروز اول صبح
از باغ محبت
سبدی از مهر
را مخصوص شما
خوبان آورده ام
تا به بوی خوش آن
خاطرتان همیشه دلشاد شود
صبح تابستانی تون بخیر
عالی عشقم
تـــو مــــــــرا در عشقت پیچانــــــدی
حریر عاشقانه هایــــــــت
معــــطر به عشـــــــــق اســـــــــــــــت
ای به فــــــدای دل نــــــازت
دلداده ام باش تا دلداده ات شوم..
سال 99 یروز سرد زمستونی
تو شوخی وکلکل های گرم اکیپ دوستا
یه تازه وارد داشتیم ک حسابی با بچه ها جورشده بود و خودشو بین رفقا جاکرده بود
پستای درستو حسابی میذاشتو بین اون همه دیوونه یچی حالیش بود
شوخیای قشنگ میکرد
رفتارای ضدونقیضش دخترکوچولوی قصه رو کنجکاو کرده بود ک از کاراش سردربیاره ولی جرئتشو نداش .
گذشتو گذشت...
چندماه گذشت تا پسرک بی هوا سراغی از دخترک شرو شیطون بگیره و سرحرفو باهاش بازکنه و باهم جور بشن
چرخ گردون زمونه میگذشتو دختر شیطون ما باپسر بداخلاقه اخمو حسابی رفیق شده بود
خنده هاشون باهم بود
غصه هاشون باهم بود
درد دلاشون برای هم بود
شبو روز میگذروندن..
تا دختره بخودش اومدو دید ای دل غافل دلباخته شده
شیفته یه پسر اخمالو ک وقتی ابروهاشو بهم گره میزنه بند دلش پاره میشه
ولی میترسید..خیلی میترسید
با وجود اینکه از علاقه پسرک باخبربود،رفیق شفیقش موند و زبون از زبون بازنکرد
حتی اون زمانی ک پسرک اعتراف کرد (نکنه یهو عاشقت بشم....)
پ حاجی منکه شدم چیکارکنم...؟(:
خلاصه.....
نه شما توان خوندن همشو دارین نه من میتونم دونه ب دونه روزای قشنگیو ک دخترک تجربه کرده وصف کنم.
دلدادگیشون قشنگ بود
قطره قطره معجون عشق بود ک به رگای دخترک تزریق میشد و
قلب دخترو به لرزه مینداختو جون دوباره به تن بی جونش میداد
مث همه آدما دعوا داشتن،ناراحتی داشتن،دلخوری داشتن
ولی هیچکدوم از اتفاقا باعث دل کندنشون از هم نشد
فقط همو بلد شدن..
آقاشیره
کدوممون همدیگرو بیشتر بلدیم؟
من؟
یا تو؟
_____________________________________________________________
اولین باری ک دیدمت هیچ فکرشم نمیکردم این آقای جذابی ک جلومه یروز واس من باشه!
بشه نقطه امنی ک من ازتمام بلبشوهای دنیا بهش پناه میارم
کسی که وقتی منو توی حصار دست هاش نگه میداره
و به گلوش میچسبونه بشه عطر تنشو از #سیبک_گلوش به ریه هات کشید
چیکارکردی بامن پسر!؟
هیشکی الکی الکی نمیره تو لاکِ خودش یکی ناامیدش کرده یکی مهربونیاشو نادیده گرفته یکی دلشو شکسته یکی آرزو هاشو آتیش زده و بدترینش اینه که همهی این کارا رو کسی که با تمام وجود بهش اعتماد داشته
یه ضرب المثل قدیمی هست که میگه هیچ اتفاق خوبی بعد از ساعت دو شب نمیفته، وقتی ساعت به دو نزدیک شد فقط باید خوابید!
من حدس می زنم بعد از ساعت دو شب یه هورمونی تو بدن ترشح میشه که من اسمش رو گذاشتم هورمون اصل کاری، وظیفش هم اینه که بهت جیگر میده تا دیوونه بازی در بیاری، یه جورایی رهات می کنه!
اون وقت می تونی بعد از چند سال به کسی که دوسش داری بگی دوست دارم، یا اینکه بگی دلم واست تنگ شده، کاری که هیچ وقت نمی تونی ساعت هفت صبح انجام بدی!
واسه همین تلاش کردم شب ها قبل ساعت دو بخوابم تا درگیر این هورمون اصل کاری نشم.
سما ک کیک نیاورده بود من آوردم تولدت مبارک رضا بهترین ها برات آرزو میکنم یه درصد هم فک نکنی چون خودم کیک شکلاتی دوست دارم اینو آوردم
1401/03/10 - 10:07
حرکاتش کاملا شناخته شده س، مهتاب جون
5 ساعت قبلسلام مهتایی،

5 ساعت قبلخو یه خطاب میزدی به ققنوس
دلش نشکنه
باید شگردمو عوض کنم ... تکرار باعث افت جذابیت میشه
5 ساعت قبلدقیقا ققنوس ..دقبقا
5 ساعت قبلسلام مهتاب عزیزم.
3 ساعت قبلنیاز ب خطاب نداره ک، یوزا سیف همه رو ب خودش میگیره