خاطرم را آنچناندربند ڪردے با دلتجز تماشاےتـوڪارے نیسـت آرامـم ڪند!!
داستان من و چشمان تو، داستان پسرکیست که هر روز غروب پشت شیشه دوچرخه فروشی مینشیند و از پشت شیشه دوچرخه ای را میبیند که سالها برای خودش بود ...!
با آن دوچرخه تمام کوچههای شهر را میگشت، از کنار رودخانه آواز کنان عبور میکرد، سربالاییها را با همه ی قدرت رکاب میزد و در سرپایینیها، دستانش را باز میکرد، از میان سروها و کاجها میگذشت و بلند بلند میخندید ...
داستان من و چشمان تو ، داستان آن پسرک و دوچرخه است ... پسرکی که حالا پشت شیشه دوچرخه فروشی در خیالش رکاب میزند !
میخندد ، رکاب میزند
میگرید ، رکاب میزند
رکاب میزند ...
???? عطر چشمان او
عالیه...بخونین!!
گویند شخصی ثروتمند در شهر، مبلغ زيادی از پول خود را به سمی كشنده آغشته كرد و به يک موسسه خيريه اهدا كرد كه بین فقرا توزيع شود تا از شر نيازمندان راحت شود.
فرماندار شهر و 30 تن از نمايندگان و 3 مسئول دفتر و 7 معتمد محله و زن مدير كل مردند ولی آسيبی به نیازمندان نرسید!
میگن جنتی گاهی وقتا میره سر چاه های نفت فاتحه میخونه????????????????
.
.
.
آخه همه دوستان دوران بچگيش، حالا نفت شدن!!
????????????????
اینو بگی شنیده بودم باپا میام تو حلقت????
وقتی دخترها به هم میرسن:
فرانسوی ???????? : خوشحال شدم تو خیابون دیدمت
آمریکایی ???????? : بسیار زیبا شدی دوست من
آلمانی ???????? : دوست من واقعا دلم برات تنگ شده بود
ایرانی ???????? : سلام شوهر نکردی؟
سلام و احترام خدمت کاربران شبکه اجتماعی #فیس_بوک ایران
سوالی را از شما بزرگواران عزیز دارم اونم این هست که شما اگر تو این مملکت جزو سران مملکت بودید چه کارهایی
انجام می دادید تا مردم از این حالت سختی و دشواری نجات بدهید؟
لطفا با ادب و احترام و بدون حاشیه نظرات خود را برایم داخل دیدگاه بفرستید
تو هز زمینه ای تخصص دارید لطفا نظر دهید
نیست در شهر نگاری که دل ما ببرد
پیرمردی خسته از دنیای خود
از میان کوچه های شهر میگذشت
یاد معشوق و پاکت سیگار او
او نمیدانست !!
این عمر هم میگذشت؟
از شهر خیالم می گذشتم
در تمام کوچه هایش، تنها تو بودی ...!
ما تمامِ فاصلهها را
در دلتنگیمان زیستهایم...
دوستت دارم ،
اما برایِ خودم نمی خواهمت !
که خواستن ، عینِ خودخواهی است و داشتن ، عینِ از دست دادن ...
نزدیک تر نیا !
من سالهاست که از آدم های این شهر ، فاصله می گیرم .
کسانی را از دور دیده ام که بهترین بودند و نزدیک که می شدند ؛ خنجرهایشان را می دیدم که گلویِ اعتمادم را ذره ذره می برید ،
من از نزدیک شدن ها زخمی ام ...
نزدیک تر نیا !
بگذار از دور تو را بخواهم ،
که انتظارِ امنیتِ آغوشِ تو شیرین است ، حتی اگر به بلندایِ یک عمر
،
حتی اگر برایِ «ابد» باشد ...
استفاده از پشم سنگ در بازسازی و نوسازی مدارس|عایق بندی برای بازسازی مدارس
در بازسازی مدارس، عایق حرارتی و عایق بندی صوتی اهمیت ویژه ای دارد. استفاده از پشم سنگ در
عایق بندی برای بازسازی مدارس به بهینه سازی مصرف انرژی و کنترل آلودگی های صوتی کمک زیادی خواهد کرد.
مقدمه بسیاری از ساختمان های مدارس مخصوصا مدارس دولتی در شهرهای بزرگ، از قدمت بالایی برخوردار هستند.
به همین دلیل، در بسیاری از موارد لازم است ساختمان این گونه مدارس بازسازی و نوسازی شوند.
عایق بندی برای بازسازی مدارس نیز یکی از مهم ترین مسائلی است که باید حتما به آن توجه شود.
این مساله در کاهش آلودگی های صوتی، بهبود کیفیت آموزش، افزایش آرامش دانش آموزان و پیشرفت ایمنی محیط بسیار اثرگذار است.
به طور کلی، نوسازی انواع ساختمان و مخصوصا مدارس باعث می شود تا در کاهش هزینه های انرژی گام بزرگی برداشته شود.
[لینک ضمیمه]
ممنونم یاسی جووووونم فداتم مهربونم

3 ساعت قبلخدا نکنه عزیزم
3 ساعت قبل


3 ساعت قبللایک عزیزم
2 ساعت و 17 دقیقه قبلعالی هستی پریچهر

1 ساعت و 15 دقیقه قبل