عجب از چشم تو دارم که شبانَ اش تا روز
خواب می گیرد و شهری زغمت بیدارند...!
سعدی
لبخندت تعادل شهر را بهم می ریزد
تو بخند من شهر را از نو میسازم
هیچ چیزی شیرین تر از زبان مادری
و گویش شهر و استانمون نیست.
دوستان شما هم از هر کجای این
کشور هستین گویش هاتون رو بذارید
تا ببینیم هر چیزی رو چی صدا می کنیم.
هر روز نمیشه پستای تکراری گذاشت.
یه روزم خودمون باشیم خوبه راه دوری نمیره.
گویش بوشهری
گویش بوشهری مجموعهای از گویشهای فارسی جنوب ایران هستند[۱] که تقریباً در سرتاسر استان بوشهر و بخشهایی از مناطق غربی استان فارس مانند بخشهایی از شهرستان لامرد و، کنارتخته، خشت و مناطق جنوب شرق خوزستان مانند هندیجان و بندر ماهشهر رایج است.
این لهجهها شباهتهای زیادی با گویش
نه آب پرتقال و نه نوشیدنی های بالا شهری
مهم چندنفری هستن که باهم نشستن
پر از عشق
پر از محبت
چایی تلخ رو که با عشق دم کنی
شیرین ترین نوشیدنی دنیا میشه
امروز چقدر سوت و کوره
ن کسی پست میذاره
ن کسی پیام و کامنت میده
ن حتی اس ام اس تبلیغاتی و بانک ها میاد
چراغ حوصله خاموش است
@hosseinhaerian
پیام داد دلم واست تنگ شده...می دونم دوری ، می دونم کار داری ، می دونم نمیشه فقط خواستم بدونی...
خیره موندم به صفحه ی گوشی...نمی دونستم چی باید بگم.همین طور که تو فکر بودم دیدم واسش یه پیام فرستادم.
《سفارش شما ثبت شد》
نگاه کردم به پیامم و نگاه کردم به جوابش...یه لبخند بود و یه قلب و دوتا بوس...که کاش همش بوس بود.
وقتی همه ی آدمای شهر خواب بودن ،من تو مسیر بودم. تو جاده...میگم همه خواب بودن چون راننده ی اتوبوس هم خواب بود. چندباری نزدیک بود بریم تو کوه و دره...مهستی می خوند و من گوش می دادم. راننده هم چرت می زد. اون شب خدا عجیب مهربون بود. شاید دوست داشت بسته ی سفارشی به مقصد برسه. به مقصد رسیدم. صبح زود زنگ زدم . تو خواب و بیداری گوشی رو جواب داد. گفتم شما دیشب چیزی سفارش داده بودید؟ گفت هان؟ گفتم سفارش رسیده ، بپر پایین...فکر کنم پرید بالا...چند دقیقه ی بعد من تو بغل سفارش دهنده بودم. به جای تمام بسته های پستی نرسیده ، به جای تمام عاشق های به معشوق نرسیده هم دیگه رو می بوسیدیم. لبخند بود ، قلب بود ، بوس هم بود. از پشت گوشی هم نبود. اون روز دنیا به کام ما بود.
وقتی داشتم بر می گشتم بهم پیام داد. تو بهترین سفارش دنیایی ، تو مهم ترین چیزی هستی که به خدا سفارش دادم. خدا نگفت سفارش شما ثبت شد. نمی دونم چرا ولی نگفت. فقط امشب بعد از خرید کتاب واسم پیام اومد مشتری گرامی سفارش شما ثبت شد. یه لحظه بدنم یخ زد. یادم اومد یه زمانی خودم برای یکی بهترین سفارش دنیا بودم.
بی مهابا بغلم کن
وسط مردم شهر
به خدا عشق
به رسوا شدنش می ارزد........!!
وظیفس عشق جاانم

1401/02/14 - 23:22مَن دَر تمامِ وُجودَم
عشقِ تُورا می پَروَرانَم
محبتته عزیزم.. فدای وجودت♥️
1401/02/14 - 23:23قربونت عزیزم تو جون بخااه
1401/02/14 - 23:24جونت سلامت عزیزم♥️
1401/02/14 - 23:25❤️❤️❤️
1401/02/14 - 23:27