خوب یادمه!
قبل از تو من تموم دنیارو با یه چمدون خالی دنبال عشق گشتم.ولی آخرسر ک به نقطه اولم رسیدم،هیچی جز غمو درد یادم نیومد.
خوب یادمه!
توی شب گیر کرده بودم و دیگه صبح نمیشد.حتی ستاره ها هم دیگه نبودن،من بودمو ابر و مه و تاریکی..
خوب یادمه!
وسط مسیر زندگیم یه پل شکسته بود ک از زیرش یه رود بزرگ رد میشد.من خوب میدونستم ک نمیتونم عبورکنم،چون حتی اگه تلاش هم میکردم داخل آب میوفتادم و دیگه راه نجاتی نبود..
اما بعدش..
بعدش تو از راه رسیدی
غم ها و دردهایی ک تو مسیر رو شونه هام نشسته بود رو با دستات تکوندی.
توی تاریک ترین نقطه شب یه فانوس دادی دستم تا بتونم توی اون تاریکی دووم بیارم.
بهم قدرت پرواز دادی تا از روی اون رود بی دردسر رد بشم.
خلاصه ک بهت بگم،جان دلم تو امید شدی برای قلب نا امید ترین آدمی روی زمین بود.
بیخود نیست ک این قلب دست اخر جلوت سپر انداخت و تسلیم تو شد...(: