واقعا رامین جان
الان از خانه مادر خانمم آمدم
هر روز اشک و آه و ناله . خواهر خانمم جگر گوشه اش رو زیر خاک دفن کرده
همه آرزوهاش . تبدیل به دلتنگی شده حنجره اش رو چنگ میزنه
خدا صبر بده به همه مادران داغ دیده . زندگیش تا آخر عمر سیاه شد
.
دیگه چه فایده ای داره سهم تقصیر برای این خانواده
منم برای اینکه نمیتونست تو شیفت شب کار کنه اصلا فرمش رو بررسی نکردم
امروز دوباره اومد . گفت اقا من به خاطرمریضی بچم نمیتونم شبکار باشم
گفتم مگه چه مشکلی داره؟ گفت کر و لال هست و قلبش هم با باطری کار میکنه این خانم یک ساعته که از پیش من رفته ولی من هنوز حالم خوب نیست حال دلم خوب نیست قراره از فردا بیاد
آدم وقتی مسئولیتی رو قبول میکنه یعنی آبروی خودش رو گرو میذاره
منم قصد دارم بهش کمک کنم ... اندازه خودم
امیدوارم خودش هم بخواد و تلاش کنه
که اگر نخواد ... من به خاطر ترحم به دیگران از آبروی خودم نمیگذرم
ممنون که همدردی کردی
امیدوارم موفق باشی
سلام آقا مهدی تا بوده دنیای مجازی همینجور نا زیبا بود فقط شما ناراحت نیستین از این قضیه...گاهی زمونه آدمو به سمتی میکشونه که ناچاره بسازه و دم نیاره والا کی خوشش میاد زیر دست کسه دیگه ای امر و نهی بشنوه...به امید روزی که زنان سرزمینم دغدغه هیچ چیزی رو چه مادی چه عاطفی رو نداشته باشن اما بازم افتخار میکنم که نون غیرتشونو میخورن
خدا لعنتشون کنه
1401/01/24 - 16:20واقعا رامین جان
1401/01/24 - 22:46الان از خانه مادر خانمم آمدم
هر روز اشک و آه و ناله . خواهر خانمم جگر گوشه اش رو زیر خاک دفن کرده
همه آرزوهاش . تبدیل به دلتنگی شده حنجره اش رو چنگ میزنه
خدا صبر بده به همه مادران داغ دیده . زندگیش تا آخر عمر سیاه شد
.
دیگه چه فایده ای داره سهم تقصیر برای این خانواده
باید این ها را با داس سر برید
1401/02/29 - 00:06خدا لعنت کنه مدیر و مسئول ناکار آمد و بی خاصیت رو
1401/02/29 - 11:10ووویی با داس سر برید
1401/02/29 - 17:46چ خشن