سلام
چونکه دلتنگی یه معامله ی دوسر باخت هستش.
از یکطرف دلتنگ کسی که بشی اون شخص غرور ورش میداره و بواسطه ی غرور نابجا خودشو اذیت می کنه.
از طرف دیگه اونیکه دلتنگ شده بدلیلی بی اعتنایی یا دوری تو ورطه ی غصه و عذاب می افته و اذیت میشه
شناخت طرف
شرط اوله عقله یا احساس و به قول قدیمی ها عشق؟؟
اگرشرط عقله کاملا موافقم ولی اگر احساس هستش نمی تونم بپذیرم.چون دربسیاری موارد احساس حتی به خود شخص هم دروغ میگه تابرسه به طرفش.
قطعا مقاطع زندگی این ترازوی عقل و احساس متفاوته
نوجوانی قطعا احساس سنگین تره
و بالاتر عقل
ولی ی زمانی دیگه تعادل ایجاد میشه
البته تربیت خیلی در تعادل نقش داره
من بالشخصه نمی تونم بپذیرم که درهیچ مقطعی این تعادل ایجاد بشه حداقل برای همه
چون اگر در یک مقطعی قراربود ایجادتعادل بشه اینهمه مسائلی که خلاف این امرِ تعادل را نشون میده و درتعارض با هم عقل و هم احساس هست همچنین در تمام مقاطع قابل رؤیت و مشاهده و حتی لمس هست وجود نداشت.
درعالم تئوریها شاید نظر شما صحیح به نظر برسه و درعالم واقع و عمل اینطور نیست.
تربیت زائیده ی عقله واحساس ناشی از غرض وغریضه. واگر جایی تربیت مشکل داشته باشه ناشی از مشکل درریشه ی اون یعنی عقله.ولی احساس چون ناشی از غریضه هست امکان داشتن مشکل براش اگر نتونیم بگیم غیرممکن و محاله باید بگم خیلی کمه.
من هم عرض کردم این تعادل بین عقل و احساس برای همه امکان پذیر نیست.
باید راه حلی جامع و مانع وجود داشته باشه که برای همه هم جوابگو باشه.
جناب مقصودی هستن شخصیت های ک سختی به خودشون دادن و تونستن با فلسفه و فکر
و کنترل احساس به اون تعادل برسن.
قطعا کار سختیه و شناخت خود و رو حیاتمون تاثیر زیادی در این رابطه داره
من موافق نیستم ک نمیشه این تعادل رو حفظ کرد فقط سخته همین ولی شدنی
سلام
صبح بخیر
مثل اینکه هردو داریم یک حرف رو به اشکال متفاوت می زنیم.
من عرض کردم کار خیلی سختیه و برای همه یمردم نمی تونه راهگشا باشه ازنظر عملی. وشما هم ابتدا درکامنت اول فرمودید که برقراری و حفظ این تعادل سخت ولی شدنیه ولی بلافاصله درکامنت بعدی می فرمائین که از نظر شما هیچ کاری برای انسان سخت نیست فقط باید بخواد.
آخرش من متوجه نشدم بالاخره سخت ولی شدنیه یا اصلا سخت نیست فقط آدم باید خودش بخواد؟؟
درهرحال اینها یکی از مباحث نظری هستش که درحوزه ی عمل همونطورکه عرض کردم اگر غیرممکن و محال نباشه خیلی به ندرت امکان پذیره.
سلام
همین طور
حرفمون یکی هست ولی ب شکلی متفاوت
برای رسیدن ب خواسته ی ک باعث ارامش منه باید تلاش کرد
باید اموخت باید امتحان پس داد پس محال نیست ولی امکان پذیره
سلام خوب چرا
1398/11/18 - 11:33 ·سلام
1398/11/18 - 11:38 ·چونکه دلتنگی یه معامله ی دوسر باخت هستش.
از یکطرف دلتنگ کسی که بشی اون شخص غرور ورش میداره و بواسطه ی غرور نابجا خودشو اذیت می کنه.
از طرف دیگه اونیکه دلتنگ شده بدلیلی بی اعتنایی یا دوری تو ورطه ی غصه و عذاب می افته و اذیت میشه
سلام
1398/11/18 - 11:41 ·روش خوب و عاقلانه ای نیس
سلام
1398/11/18 - 11:42 ·ممنونم که نظر دادین.
به نظرتون روش عاقلانه چیه؟؟
شناخت طرف مقابل شرط اوله
1398/11/18 - 11:45 ·وقتی روحیات شناخته بشه همه چی حله البته تا حدودی
شناخت طرف
1398/11/18 - 11:49 ·شرط اوله عقله یا احساس و به قول قدیمی ها عشق؟؟
اگرشرط عقله کاملا موافقم ولی اگر احساس هستش نمی تونم بپذیرم.چون دربسیاری موارد احساس حتی به خود شخص هم دروغ میگه تابرسه به طرفش.
نه احساس نه عقل
1398/11/18 - 11:50 ·بلکه تعادل بین عقل و احساس
سنجش طرف با عقل و احساس بهترین گزینه س
به نظرشما برقراری تعادل بین احساس و عقل برای همه امکان پذیره؟؟
1398/11/18 - 11:52 ·قطعا مقاطع زندگی این ترازوی عقل و احساس متفاوته
1398/11/18 - 11:55 ·نوجوانی قطعا احساس سنگین تره
و بالاتر عقل
ولی ی زمانی دیگه تعادل ایجاد میشه
البته تربیت خیلی در تعادل نقش داره
من بالشخصه نمی تونم بپذیرم که درهیچ مقطعی این تعادل ایجاد بشه حداقل برای همه
1398/11/18 - 11:59 ·چون اگر در یک مقطعی قراربود ایجادتعادل بشه اینهمه مسائلی که خلاف این امرِ تعادل را نشون میده و درتعارض با هم عقل و هم احساس هست همچنین در تمام مقاطع قابل رؤیت و مشاهده و حتی لمس هست وجود نداشت.
درعالم تئوریها شاید نظر شما صحیح به نظر برسه و درعالم واقع و عمل اینطور نیست.
گفتم ک تربیت برای تعادل این حس و عقل خیلی تاثیر داره
1398/11/18 - 12:02 ·فعلا یا علی
1398/11/18 - 12:02 ·تربیت زائیده ی عقله واحساس ناشی از غرض وغریضه. واگر جایی تربیت مشکل داشته باشه ناشی از مشکل درریشه ی اون یعنی عقله.ولی احساس چون ناشی از غریضه هست امکان داشتن مشکل براش اگر نتونیم بگیم غیرممکن و محاله باید بگم خیلی کمه.
1398/11/18 - 12:06 ·من هم عرض کردم این تعادل بین عقل و احساس برای همه امکان پذیر نیست.
باید راه حلی جامع و مانع وجود داشته باشه که برای همه هم جوابگو باشه.
جناب مقصودی هستن شخصیت های ک سختی به خودشون دادن و تونستن با فلسفه و فکر
1398/11/18 - 21:51 ·و کنترل احساس به اون تعادل برسن.
قطعا کار سختیه و شناخت خود و رو حیاتمون تاثیر زیادی در این رابطه داره
من موافق نیستم ک نمیشه این تعادل رو حفظ کرد فقط سخته همین ولی شدنی
از نظر من هیچ کاری برای انسان سخت نیس فقط باید بخواد
1398/11/18 - 21:54 ·سلام
1398/11/19 - 08:01 ·صبح بخیر
مثل اینکه هردو داریم یک حرف رو به اشکال متفاوت می زنیم.
من عرض کردم کار خیلی سختیه و برای همه یمردم نمی تونه راهگشا باشه ازنظر عملی. وشما هم ابتدا درکامنت اول فرمودید که برقراری و حفظ این تعادل سخت ولی شدنیه ولی بلافاصله درکامنت بعدی می فرمائین که از نظر شما هیچ کاری برای انسان سخت نیست فقط باید بخواد.
آخرش من متوجه نشدم بالاخره سخت ولی شدنیه یا اصلا سخت نیست فقط آدم باید خودش بخواد؟؟
درهرحال اینها یکی از مباحث نظری هستش که درحوزه ی عمل همونطورکه عرض کردم اگر غیرممکن و محال نباشه خیلی به ندرت امکان پذیره.
سلام
1398/11/19 - 08:50 ·همین طور
حرفمون یکی هست ولی ب شکلی متفاوت
برای رسیدن ب خواسته ی ک باعث ارامش منه باید تلاش کرد
باید اموخت باید امتحان پس داد پس محال نیست ولی امکان پذیره
دقیقاً همینطوره که فرمودید.
1398/11/19 - 08:56 ·