جدایی نبیند ، همه چشمهایی که دیده باز دارند و با نگاه روشنشان زیبا می بینند و زیبایی می سازند
ای که بوی بهار را به دلم نشاندی، می ترسم بهار تمام شود ، قهرمان بمیرد ، گل پژمرده شود ،دوست برگردد .
در اولین سالهای جدایی دو آذر بایجان مردم اینگونه کنار رود آراز (ارس) جمع می شدند و سعی می کردند با خانواده هایشان گفتگو کنند .