دختر و پسر کوچکی با هم در حال بازی بودند ، پسر تعدادی تیله براق و خوشرنگ و دختر چند تایی شیرینی خوشمزه با خود داشت. پسر به دختر گفت : من همه تیله هایم را به تو می دهم و تو هم در عوض همه شیرینی هایت را به من بده.
دختر بلافاصله قبول کرد، پسر بدون این که دختر متوجه شود، قشنگ ترین تیله را یواشکی زیر پایش پنهان کرد و مابقی تیله ها را به دخترک داد.
ولی دختر روی قولش ماند و هرچه شیرینی داشت، به پسرک داد.
همان شب دختر مثل فرشته ها با آرامش خوابید؛ ولی پسر نمی توانست بخوابد؛ چون به این فکر می کرد همان طور که خودش بهترین تیله اش را به دختر نداده، حتماً دختر هم چند تا شیرینی قایم کرده و همه را به او نداده !
عذاب وجدان همیشه با کسی است که صادق نیست. آرامش با کسی است که صادق است


1399/03/29 - 11:50 ·{maxHeight:500});" target="_blank" rel="nofollow">
مهشید خدا بگم چیکارت نکنه دیونه
1399/03/29 - 11:53 ·خیلی ممنونات زیاد برکه مرسی
ولی چشمو گل نه انگشتره گرفته می تونم بفروشمش
1399/03/29 - 11:54 ·خواهش میشه
1399/03/29 - 12:07 ·برو بفروشش بزن زخم زندگیت
خخخخ به زخم زندگیم نه بابا میخوام بدمش به دوستم دیگه از خودم خرج نکنم یکیم بود پول جعبه و کادشو برام میداد دیگه خیلی خوب میشد
1399/03/29 - 12:10 ·اونم میشه زخم
1399/03/29 - 12:15 ·باید خرج کنی براش بخری
نه بابا کجا زخم میشه اتفاقا باید مرحمه خودش خرج منو میده منم پولامو پسنداز میکنم برای سفرای تفریحیم
1399/03/29 - 12:20 ·چه زیبا بود ..لایک
1399/03/29 - 12:32 ·مرسیان فراوان فرشته لایک به وجودت
1399/03/29 - 12:34 ·قسمت آخرشو کپی کردم گذاشتم تو پیجم
1399/03/29 - 12:36 ·اگه زخم نیست خب باید خرجش رو تو بکشی
1399/03/29 - 12:37 ·نه اون خرج تو رو
سفر تفریحی
1399/03/29 - 12:38 ·برکه جان خودتو خسته نکن ...این فقط حرفشو میزنه از این کارا بلد نیست
1399/03/29 - 12:39 ·فرشته خانم همشه برای شما تو اون دختره هستی این وسط منم اون پسره خخخخ
1399/03/29 - 12:40 ·منم می خوام سربه سرش بذارم عزیزم
1399/03/29 - 12:40 ·همین گوشه کنار اون ور مرز اونجا بهتره نبود همراه خدا رو شکر تنهای میچسبه
1399/03/29 - 12:40 ·این حرفارو نزن بهت نمیاد...خخخ
1399/03/29 - 12:43 ·عجب چرا همش حال گیری میکنین شماها تو هم مثل این دربدارفقط بلدی حال بگیری کچل میاد خوبم میاد
1399/03/29 - 12:45 ·مهربونی رو بلد نیستم مخصوصا با آقایون...خخخخخ
1399/03/29 - 12:48 ·خوب میکنی منکه هنوز پسرم دبستانیم می تونی مهربون باشی دل بچه های در حال رشد رو نباید شکست تو روحیشون تاثیر منفی داره تبدیل به عقده میشه
1399/03/29 - 12:49 ·خخخ تو روحت...
1399/03/29 - 12:51 ·خوب دیگه از همون بچگی یعنی مهد کودک به این مباحث علاقه مند شدم و تونستم بر والدینم تسلط کامل داشته باشم معلما که جای خود دارند
1399/03/29 - 12:52 ·از تو بعید نیست ...خخخخ
1399/03/29 - 12:53 ·نه بابا همش یه گوشه مهد وایسادم و بقیه بچه ها اسبازیا رو بردن من همینجوری مات موندم همش بهم ظلم شده خخخخخخ
1399/03/29 - 12:55 ·بعدا رسیدگی میشه ...خخخ
1399/03/29 - 12:57 ·خوب بعدا باز ظلم میشه همینجوری ادامه داره
1399/03/29 - 12:59 ·نه نمیشه
1399/03/29 - 13:00 ·خدا رو شکر پس خیالم راحت باشه
1399/03/29 - 13:04 ·اوهووووممم
1399/03/29 - 13:52 ·بزار برات یه دست بزنم ممدی جان



1399/03/29 - 15:06 ·این ذات پسراست ..نمیشه کاریش کرد ..همیشه کلک میزنن
1399/03/29 - 15:44 ·نه بابا کجا ذات پسرا بعضیاشون و الا بعضیا هستند خیلیم ماهند خوب نگاه می بینیش
1399/03/30 - 00:06 ·کو کجا نمیبینم چرا
1399/03/31 - 14:16 ·
1399/03/31 - 14:34 ·