یعنی منظورت اینه که عشق مثل یه مهمون ناخونده یهویی میاد تو خونه ی دل جامیگیره و آدم رو تحت تأثیر خودش قرارمیده و یه جورایی مجبورش میکنه یکیو بیش ازحدممکن دوست داشته باشه؟
آخه میگن اگه دختروپسری همدیگه روهم دوست نداشته باشند وقتی باهم ازدواج کنن و یه مدتی باهم زندگی کنن کم کم مهرشون به دل هم میشینه و عاشق هم میشن. این چیه؟
سلام. اینقد فلسفی گفتی که من اصلا چیزی متوجه نشدم.خخ کمی سبکترلطفا
1399/07/6 - 21:20 ·سلام
1399/07/6 - 21:23 ·عشق یه جورایی که تمام و کمال فهمیده نمیشه
یه چیز عجیب و بی مقدمه وارد زندگیت میشه
یه ازخودگذشتگی بینهایت
یعنی منظورت اینه که عشق مثل یه مهمون ناخونده یهویی میاد تو خونه ی دل جامیگیره و آدم رو تحت تأثیر خودش قرارمیده و یه جورایی مجبورش میکنه یکیو بیش ازحدممکن دوست داشته باشه؟
1399/07/6 - 21:25 ·دقیقا حتی بیشترازخودت
1399/07/6 - 21:27 ·خط قرمزاتو برای عشق فراموش میکنی
یعنی نیاز به آشناییه قبلی نداره و میتونه حتی درمورد کسی اتفاق بیفته که الا نشناسی و ندیده باشی؟؟
1399/07/6 - 21:28 ·میشه
1399/07/6 - 21:30 ·درهمین حد غیرمنتظره
حتی بازم بفهمی اشتباهه یه اشتباه جذابه
1399/07/6 - 21:31 ·پس اینجوری نیست که حتما آدم باید اول یکیو ببینه.بشناسه. دوست بشه.ارتباط برقرارکنه و کم کم عاشقش بشه. خیلی یهویی و اتفاقی پیش میاد.درسته؟
1399/07/6 - 21:33 ·درسته
1399/07/6 - 21:34 ·آخه میگن اگه دختروپسری همدیگه روهم دوست نداشته باشند وقتی باهم ازدواج کنن و یه مدتی باهم زندگی کنن کم کم مهرشون به دل هم میشینه و عاشق هم میشن. این چیه؟
1399/07/6 - 21:36 ·موافق نیستم
1399/07/6 - 21:40 ·خیلیا بایه حلقه متعهد شدن امادلشون یه جای دیگست
همچین چیزی موافق نیستم یه حرف قدیمی بی ملاحظست
من راستش فکرمیکردم حتما براعاشق شدن شناخت لازمه.ولی اینجورکه تومیگی حتی آدم میتونه عاشق کسی بشه که اصلا ندیتش.خیلی برام جالب بود.
1399/07/6 - 21:42 ·یه جوری که میشه با فکرش تا ابد زندگی کرد
1399/07/6 - 21:45 ·منم معتقد نبودم اما باید برات پیش بیاد که درک کنی
بخث اعتقاد نیست. چون تاحالا به این مسئله اصلا فکرنکرده بودم که اینجوری هم میشه..یعنی براتو اتفاق افتاده و پیش اومده؟
1399/07/6 - 21:48 ·اره
1399/07/6 - 21:50 ·حس زیباییه بهت زندگی میده اما خدانکنه که ازدستش بدی یا بفهمی برای تو نیست
1399/07/6 - 21:50 ·دردش به اندازه زیباییش زجراوره
وای چه جالب. تجربه ی قشنگی بوده.
1399/07/6 - 21:50 ·یه حسی بیشترازقشنگ
1399/07/6 - 21:53 ·امیدوارم تجربش کنی
مرسی ازدعای قشنگت. خیلی دوس دارم ببینم چجوریه.
1399/07/6 - 21:54 ·یه وقتی پیش میاد که خودتم نمیدونی ومیبینی درگیرش شدی
1399/07/6 - 21:55 ·وممکنه نسبت به هرکسی این حسی که میگی باهرشرایطی باشه؟؟یعنی یه مجرد به یه متاهل این حسو پیداکنه؟
1399/07/6 - 21:57 ·متاسفانه اره
1399/07/6 - 21:58 ·چرا متاسفانه؟
1399/07/6 - 21:59 ·چون عشق اشتباهیه
1399/07/6 - 22:00 ·ولی با خودخواهی ادامه میدی
اینجورکه تومیگی که عشق دراختیارخودآدم نیست و یه حسیه که یهویی بوجود میاد و شیرینه. پس نمیتونه اشتباهی باشه.مگه میشه حس آدم اشتباه کنه؟
1399/07/6 - 22:02 ·نه ورودش دست خودته ونه دل کندن ازش
1399/07/6 - 22:03 ·یه چیزی که قدرت تصمیم گیری نداری
خب پس بااین وصف نمیتونه اشتباه باشه حتی اگه هردو متاهل باشند.چون فوق اختیاره آدمه.
1399/07/6 - 22:05 ·امااشتباهه وارد زندگی کسی شدن
1399/07/6 - 22:06 ·این عذاب اوره
که نمیشه ازدستش بدی
آها.ازاین نظر اشتباهه. ولی درکل عشق اشتباه نیست.درسته؟
1399/07/6 - 22:07 ·نه چرا اشتباه باشه
1399/07/6 - 22:08 ·خیلیم خوبه
امیدوارم یه روزی خیلی عمیق تجربش کنم. ببینم چجوریه.
1399/07/6 - 22:09 ·امیدوارم
1399/07/6 - 22:09 ·ارزششو داره
خب بااجازه من دیگه مرخص میشم. به امید ورود عشق و حس قشنگش. شبت بخیر



1399/07/6 - 22:11 ·شب خوش
1399/07/6 - 22:12 ·سلام عاشق من نشید ککوقت ندارم
1399/07/6 - 22:30 ·باشه حتما
1399/07/6 - 22:32 ·



1399/07/8 - 17:55 ·مرسی عزیزم
1399/07/8 - 18:04 ·خواهش میکنم قابلی نداشت رویا جون
1399/07/8 - 18:08 ·
لطف داری
1399/07/8 - 18:11 ·سلام رؤیا. خوبی؟ عصرت بخیر
1399/07/8 - 18:27 ·سلام مرسی
1399/07/8 - 20:00 ·چه خبر؟
1399/07/8 - 22:23 ·خبر خاصی نیست سلامتی
1399/07/8 - 22:33 ·سلامت باشی عزیز {maxHeight:500});" target="_blank" rel="nofollow">
شبت بخیروشادی 1399/07/8 - 22:34 ·
مرسی ممنون همچنین
1399/07/8 - 22:35 ·