مااگه ازاین نقشابلدبودیم اینجا نبودیم برادر محمد خخخ
اما من همیشه نقشم معلوم بود، اونی که همیشه منتظر میمونه من هستم...
منم منظورم همین بود اینکه ما نمیتونم نقش اونارو انجام بدیم
نه اصلا نمیتونیم. تو خونمون نیست. برنگشتن را بلد نیستیم... و چقدر داغونمون کردند و شکستیم. از بس که منتظر این و اون شدیم....
اصن رفتن وبلد نیستیم..
تا بوده ما تا اخرین لحضه هم موندیم برای اینکه کار به رفتن نکشه جنگیدیم... و نخواستیم بریم.. اما اونا خیلی راحت رفتن و نیومدنو بلدند...
مااگه ازاین نقشابلدبودیم اینجا نبودیم برادر محمد خخخ
1400/04/25 - 21:01 ·اما من همیشه نقشم معلوم بود، اونی که همیشه منتظر میمونه من هستم...
1400/04/25 - 21:03 ·منم منظورم همین بود اینکه ما نمیتونم نقش اونارو انجام بدیم
1400/04/25 - 21:08 ·نه اصلا نمیتونیم. تو خونمون نیست. برنگشتن را بلد نیستیم...
1400/04/25 - 21:11 ·و چقدر داغونمون کردند و شکستیم. از بس که منتظر این و اون شدیم....
اصن رفتن وبلد نیستیم..
1400/04/25 - 21:15 ·تا بوده ما تا اخرین لحضه هم موندیم برای اینکه کار به رفتن نکشه جنگیدیم... و نخواستیم بریم..
1400/04/25 - 21:17 ·اما اونا خیلی راحت رفتن و نیومدنو بلدند...