عه باشه نمیرم
سریش. [ س ِ ]( اِ ) رستنی باشد که در سبزی و تازگی بپزند و با ماست بخورند و بعد از رسیدگی خشک کنند و آرد سازند و کفشگران و صحافان چیزها بدان چسبانند. ( برهان ). چیزی که نجار و کمانگر و صحاف و چرم گر بدان چیزها چسبانند.و آن را از ماهی و پوست خام سازند. ( رشیدی ). پت. ( لغتنامه اسدی ). ثرط. ( دهار ) ( نصاب ). اسراش. اسقولوس. ( بحر الجواهر ). و معروف و آن را به عربی اشراس گویندو بیخی است که ساقی دارد و گل آن سفید مایل بسرخی وخمر آن مستدیر و تندطعم و بعضی آن را و خنثی را دو چیز دانند شبیه بیکدیگر. اما شیخ الرئیس در مبحث قوباگفته : اصل الخنثی هوالاشراس. ( آنندراج ) :
بخدای ار کس این قوافی را
بسخن برنشاندی بسریش.
اول صب باید گفت چایی بخورین
1400/07/21 - 10:30 ·نه که از فلسفه گفت
باز تو پیدات شد..
1400/07/21 - 10:43 ·نه تازه اینجا گم شدم منتظرم پیدام کنن
1400/07/21 - 10:44 ·سریش میدونی چیه؟؟؟
1400/07/21 - 10:51 ·سریش ینی یه رازی که سریه
1400/07/21 - 10:52 ·عه. برو جستجو کن معنیش را پیدا کنی، تو همون سریش هستی.. مزاحم....
1400/07/21 - 10:54 ·روز خوش...
خانم محترم یا آقای محترم وقتی کسی خوشش نمیاد لطفا زیر پست ایشون نرید
1400/07/21 - 10:57 ·عه باشه نمیرم
1400/07/21 - 10:58 ·سریش. [ س ِ ]( اِ ) رستنی باشد که در سبزی و تازگی بپزند و با ماست بخورند و بعد از رسیدگی خشک کنند و آرد سازند و کفشگران و صحافان چیزها بدان چسبانند. ( برهان ). چیزی که نجار و کمانگر و صحاف و چرم گر بدان چیزها چسبانند.و آن را از ماهی و پوست خام سازند. ( رشیدی ). پت. ( لغتنامه اسدی ). ثرط. ( دهار ) ( نصاب ). اسراش. اسقولوس. ( بحر الجواهر ). و معروف و آن را به عربی اشراس گویندو بیخی است که ساقی دارد و گل آن سفید مایل بسرخی وخمر آن مستدیر و تندطعم و بعضی آن را و خنثی را دو چیز دانند شبیه بیکدیگر. اما شیخ الرئیس در مبحث قوباگفته : اصل الخنثی هوالاشراس. ( آنندراج ) :
بخدای ار کس این قوافی را
بسخن برنشاندی بسریش.
متشکرم
1400/07/21 - 10:59 ·