از روزی که گلهای سرخِ دوست داشتنت بر سرزمین دلم روییده دیگر هیچ باد و بارانی و هیچ پاییزی غمگینم نمیکند و قسم، به تمام درختهای عاشقی که یک روز بیصبرانه پیشانی بهار را میبوسند با چشمهایم به راهت …با قلبم به نامت …و با دستهایم در انتظار به آغوش کشیدنت میمانم …